جدول جو
جدول جو

معنی منگنه ای - جستجوی لغت در جدول جو

منگنه ای(مَ گَ نَ / نِ)
منسوب به منگنه.
- تکمۀ منگنه ای، دگمۀ منگنه. نوعی دگمه که از جنس پارچۀ لباس سازند، بدینسان که قطعاتی از پارچۀ مورد نظر را بر صفحاتی از فلز مخصوص که برای اینکار می سازند، فشرده تا دگمۀمطلوب به دست آید. رجوع به منگنه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به منگنه یا تکمه (دگمه) منگنه یی. نوعی دگمه که از جنس پارچه لباس سازند بدین طریق که پارچه مورد نیاز را روی جیبهایی که برای این کار میسازند قرار میدهند و توسط دستگاه فشار در هم محکم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
Congressional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
Regional, Regionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
Exemplary, Prototypical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
exemplaire, prototypique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
du congrès
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
régional, de manière régionale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
vorbildlich, prototypisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
congresista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regional, regionalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regionale, regionalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
congressuale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regionaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
esemplare, prototipico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
congresmatig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
संसदीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
क्षेत्रीय , क्षेत्रीय रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
voorbeeldig, prototype
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
конгресовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
зразковий , типовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
регіональний , регіонально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
примерный , прототипический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
региональный , регионально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
относящийся к конгрессу
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
wzorcowy, prototypowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
kongresowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regionalny, regionalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regional
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
kongressbezogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
ejemplar, prototípico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
exemplar, prototípico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منطقه ای
تصویر منطقه ای
regional, regionalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کنگره ای
تصویر کنگره ای
do congresso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمونه ای
تصویر نمونه ای
आदर्श , आदर्श
دیکشنری فارسی به هندی